یکی از راه های موفقیت در تندخوانی آشنایی اجمالی با کتاب مورد مطالعه است . آن گاه که با نگاهی از سر شوق به فهرست مطالب، عنوان های پر جاذبه، نوع نگارش، هدف نویسنده و نوع فهرست منابع با آرمان های تهیه کتاب آشنا شدیم، نوعی جاذبه و کشش در وجود ما می آفریند تا از هر کوششی در دانستن و فهمیدن دریغ نکنیم .
بی شک نگاهی گذرا به این جلوه ها، هم چون بوییدن غذای معنوی و تحریک اشتهای درونی جهت بلعیدن بیشتر خواهد بود . می توانید شما نیز از امروز امتحان کنید!
به هنگام آموزش تندخوانی باید به دور از شتاب زیان آور و سرعت نادرست، پر حوصله و پرتوان با یکایک کلیدها آشنا شد، دغدغه خاطر از دست ندادن فرصت ها را داشت، هرگز از تمرین کوتاه مدت و بلند مدت احساس خستگی نکرد و به خود باوراند که:
به هوس کار نیاید به تمنا نشود
کاندرین راه بسی خون جگر باید خورد
به یقین، تمرین بیشتر و هر چه بیشتر در تندخوانی موجب سرعت افزون تر در سایر جنبه ها و جلوه های فرهنگی زندگی می شود . تندگویی، تند نویسی، تند روی، تندبینی و درک سریع، از آثار آن محسوب می شود .
بیاییم تمرین های پی در پی را فرصت زرینی در شکوفایی لحظات عمر بدانیم و از عادت نادرست قبلی خود، یعنی مطالعه 150 کلمه و حداکثر 240 کلمه در دقیقه دست برداریم و به جای آن که دو صفحه کتاب جیبی توان قدرت مندترین ما، در مطالعه است، در هر دقیقه ده صفحه و در یک ساعت 600 صفحه بخوانیم تا سرعت حدود 200 کلمه به 1500 تا 2000 کلمه در دقیقه برسد .
این کار شدنی و ممکن است اما . . . اما . . . با تمرین و تمرین و تمرین .
هرگاه جایگزین کندخوانی، تندخوانی گردید آثار فراوانی به دنبال خواهد داشت:
الف: شوق و اشتیاق به دانستن و درک مطالب;
ب: پدیدآمدن فرصت های فراوان برای کشف مجهولات;
ج: ایجاد کنجکاوی افزون;
د: پیدا شدن اندیشه فعال;
ه: افزایش میزان فهم و درک مطالعه تا چهار برابر;
و: پی بردن به ارزش زمان;
ز: برداشتن گام های سخت و دشوار با اندک تلاش و کوشش;
ح: حضور در فضای عطرآگین دانش و دانش ورزی و هجرت از عادت های زیان بخش;
ط: افزایش قدرت دید و بلعیدن کلمه ها، عبارت ها و حتی پاراگراف ها .
فعال کردن چشم، با وسعت بخشیدن به دایره دید آغاز می شود و این پدیده خجسته و پرتاثیر با تدبیرها و تلاش هایی صورت می پذیرد .
گاه با انگشت و سرعت آن زیر سطرها، گاهی با استفاده از خودکار و حرکت سریع آن زیر کلمات، زمانی با تشویق خود یا دیگران، موقعی با رقابت و ایجاد مسابقه در نگاه به خطوط و سطرها و سرانجام با تمرین های فراوان و استفاده از اندیشه قوی و انگیزه قدرتمند .
تکرار مطالعه و مفهوم گیری، پالایش پیام های اضافی، جمع بندی مفاهیم به دست آمده، آموزش زیر نظر مربی، فراموشی روش های غلط گذشته، جایگزین ساختن روش جدید و مشورت با افراد آگاه در این باره، گام های گرانبار دیگری است که ما را در فعال کردن چشم مدد می رساند .
در بخش « دستیابی به موفقیت » دانستیم که سرعت خط بردن ما باید به مرز2400 کلمه در دقیقه برسد تا از لحظه های زرین زندگی به خوبی استفاده های شیرین و دلنشین کنیم و به موفقیت های پی درپی دست یابیم، اکنون زمان بیان این کلید کارگشا است که بدانیم با کم کردن سرعت باید قدرت درک را افزایش داد، اما چگونه؟!
هرگاه سرعت را کاستیم باید نگاه دقیق تری کنیم و پس از پایان یک، دو و یا پنج دقیقه مطالعه، کتاب را ببندیم و درخت حافظه ای ترسیم کنیم . نخست نکات بنیادین و ریشه ای را بنگاریم، سپس فروعات و موضوعات جزئی را ثبت کنیم .
به طور مثال هرگاه موضوع کتاب ما درباره «شیوه های جذب جوانان » باشد، عنوان اصلی در ریشه درخت، عناوین فرعی در شاخه ها و عناوین جزیی بر برگ ها نگاشته می شود .
1 . برای پربارتر ساختن درخت حافظه مطالب را از غیر زبان نویسنده کتاب بنویسیم . یکایک عبارت ها را به بیان و با واژه های خود بنویسیم تا ارتباط با موضوع بیشتر شده و قدرت فهم مان نسبت به مطالب رشد یابد .
2 . در نوشتن مطالب، اهم و مهم کنیم .
3 . تمرین اولیه، فهم ریشه و عنوان بحث است و بس، در پی آن نکات دیگر را ثبت کنیم .
4 . سه تا چهار بار تمرین کرده، سپس سرعت اولیه را حساب کنیم .
5 . درخت حافظه را بزرگ ترسیم کرده و در هر مرحله آن را تکمیل کنیم .
6 . اگر یکی - دو نفر و یا بیشتر از این تعداد تمرین می کنند، برای همدیگر موضوعات را بیان کنند تا در یادآوری مؤثر باشد و افزون بر آن به هنگام بیان، خصوصیات دیگری به ذهن ما می رسد که در یادآوری دوباره و تکمیل آن نقش شایسته ای دارد .
7 . با تقویت اندیشه مطالعه، درک مطلب و یادآوری بیشتر، انگیزه توانمندی می یابیم که با تمرین های پی درپی و ترسیم های دوباره هرگز احساس یاس و خستگی نکنیم .
8 . تشویق خود، نقش مؤثری در قدرت یادگیری و ثبت مطالب دارد . از این رو بهتر است به خود بگوییم اگر این کتاب را - به طور مثال - سه ساعته بخوانم یک آب میوه برای خود می خرم!
«شوق و نشاط » و «خستگی و افسردگی » عوامل صعود و سقوط کارهای روزمره به ویژه مطالعه به روش تندخوانی است . از این رو بهترین فرصت برای مطالعه و تمرین پس از استراحتی کوتاه - گر چه در چند دقیقه باشد - است .
کاستن و محوکردن حرکات اضافی موجب نیرو بخشی در سایر زمینه هاست . بیاییم از اکنون سر خود را ثابت و کتاب را هم ثابت نگهداریم، از لب خوانی یا زمزمه در هنگام مطالعه بپرهیزیم و از ورود افکار و خیالات گوناگون که هم چون ویروسی سرعت گیر ما را از هدف اصلی دور می کند، جلوگیری کنیم .
همیشه و در هر حال از نوری متعادل، به اندازه و مناسب از نظر کیفیت و کمیت استفاده کنیم . مخلوطی از نور لامپ و مهتابی یا استفاده از مهتابی و آفتابی کنار هم، نوری شایسته برای مطالعه ای مفید می آفریند . امتحان کنید تا نتیجه بیشتری به دست آورید .
مطالعه و تمرین، هدایت کشتی اندیشه و احساس به سوی ساحل دانش و بینش است و این کار مهم با توفان های کند و پیچ در پیچ سازگار نیست . از این رو به هنگام عجله و اضطراب، دلهره و دلشوره، گاه هیچ نتیجه و ثمره ای نصیب ما نمی شود، بلکه ما را از کتاب و مطالعه بیزار می کند .
به هنگام نشستن روی زمین یا صندلی باید به صورت قائمه; یعنی حالت 90 درجه برای پاها و کمر، مطالعه کرد تا توان چشم و قدرت اندام برای سال های سال باقی بماند .
فاصله بین چشم و کتاب به هنگام تمرین و مطالعه، 35 تا 40 سانتیمتر باشد تا سرعتی متعادل، تمرکزی متناسب و دقتی درست و به هنگام داشته باشیم .
در تمرین های نخستین پس از نیم ساعت به زودی خسته می شویم . در این حال به خود فشار نیاوریم و بعد از خستگی، استراحت کنیم، سپس ادامه دهیم . به هنگام استراحت فکری، نه از مغز چیزی بگیریم و نه به آن چیزی بدهیم تا در این لحظات به «الکترو شیمیایی » یعنی تجزیه و تحلیل داده ها و مطالب مطالعه شده بپردازد .
به هنگام مطالعه نباید به فکر حفظ مطلب باشیم که این دوگانگی از سرعت و دقت می کاهد، بلکه موقع یادآوری و تداعی یکایک مطالب را به ذهن خود بسپاریم .
خط بردن، باعث دوری از حواس پرتی و پراکندگی خاطر می شود . این سنت ارزشمند را فراموش نکنیم .